سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاردلنواز
 
قالب وبلاگ
نویسندگان

دلـــت کـه گـرفــت ،

دیگر مـنـتِ زمیـــن را نــکـش !

راهِ آسمـان بـاز است ...

پر بکش !

او همیشه آغوشش باز است ،

نگفته تو را می خواند ...

 


[ یکشنبه 92/3/12 ] [ 6:0 عصر ] [ yar ] [ نظرات () ]

به تو من خیره می گردم ؛

به این جنگل ...

به این برکه ...

به خط نور ...

 به این دریا ...

به رقص آب ...

به این افسون بی همتا ...

چه باید گفت؟

کمک کن واژه ها را بر زبان آرم ؛

بگویم لحظه ای از تو ...

از این زیبائی روشن ،

از این مهتاب ...

بریزم با نسیم و گم شوم در شب ؛

بخندم با تو لختی در کنار آب ...

زبانم گنگ و ذهنم کور ،

تنم خسته ، دلم رنجور ...

تمام واژه ها قامت خمیده ،

ناتوان ...

بی نور ....

پر از پیچیده گیست این ذهن ناهموار ؛

سکوت واژه ها درهم تنیده ،

مثل یک آوار ...

من از پیچیده گی ها سخت بیزارم ؛

تو با من ساده می گویی و من هم ساده می گویم :

" خـدایــا دوسـتـت دارم "


شاعر : حدیث سامی


[ یکشنبه 92/3/12 ] [ 6:0 عصر ] [ yar ] [ نظرات () ]

 

عشق حقیقی

 

دلخوش عشق شما نیستم من ای اهل زمین

عشق را در آسمان قلب و روح من ببین

عشق من در ذهن و در جان من است

عشق من تنها خدای ِ آسمان روشن است

عشق من یادش بود آرام دل ،

یاد او هر غصه ای را مرهم است

گر، به او دل خوش بدارم روز و شب

جان خسته کی فتد در تاب و تب ؟

گر سزاوار ره کویش شوم

فارغ از دنیا شده ، سویش روم

دل زقید بندها وا میشود

در بهشت اولینش باز ماوا میشود

مرغ دل تنها سبکبال و رها

رو بسوی عرش اعلا میشود


[ پنج شنبه 91/12/17 ] [ 11:19 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

ما خدا را گم میکنیم...

 

 

ما خدا را گم میکنیم در حالی او در کنار نفسهای ما جریان دارد...

خدا اغلب در شادیهای ما سهیم نیست... تا به حال چند بار شادیهایت را آرام و بی بهانه به او گفته ای؟تا بحال به او گفته ای که چقدر خوشبختی؟؟که چقدر همه چیز خوب است؟که چه خوب هست او؟؟ خیال می‌کنیم تنها زمانی که به خواسته خود رسیده‌ایم او ما را دیده و حس کرده است اما... گاهی بی‌پاسخ گذاشتن برخی خواسته های ما نشانگر لطف بی اندازه او به ماست!

خورشید را باور دارم، حتی اگر نتابد... به عشق ایمان دارم، حتی اگر آن را حس نکنم... به خدا ایمان دارم، حتی اگر سکوت کرده باشد ...

تا خدا هست، جایی برای نومیدی نیست!...

 

 


[ پنج شنبه 91/12/17 ] [ 11:12 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

تا خدا هست نو امیدی نیست...

 

تا خدا هست، جایی برای نومیدی نیست

   

 

مرد نجواکنان گفت :« ای خداوند و ای روح بزرگ ، با من حرف بزن .» و چکاوکی با صدای قشنگی خواند ، .

 

اما مرد نشنید و سپس دوباره فریاد زد : « با من حرف بزن » و برقی در آسمان جهید و صدای رعد در آسمان طنین افکن شد ،

 

 اما مرد باز هم نشنید .مرد نگاهی به اطراف انداخت و گفت : « ای خالق توانا ، پس حداقل بگذار تا من تو را ببینم .» و ستاره ای به روشنی درخشید ،

 

اما مرد فقط رو به آسمان فریاد زد :

« پروردگارا ، به من معجزه ای نشان بده » و کودکی متولد شد و زندگی تازه ای آغاز شد ،

  


 

اما مرد متوجه نشد با ناامیدی ناله کرد :« خدایا ، مرا به شکلی لمس کن و بگذار تا بدانم اینجا حضور داری .»پروانه ای روی دست او نشست .اما مرد با حرکت دست ، حتی پروانه را هم از خود دور کرد و قدم زنان رفت ....

 


[ پنج شنبه 91/12/17 ] [ 11:8 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

بیا دعا کنیم...

 

بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین

امشب را گرسنه خواهد خوابید.

و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست.

بیا از خدا بخواهیم رنج های آدمی را بکاهد و آرامش او را بیافزاید

اللهم عجل الولیک الفرج


[ پنج شنبه 91/12/17 ] [ 11:4 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

 

 

از خدا بخواه

 

 

 

آرزویی بکن ...

 گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه ...


آرزویی بکن ...

شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد !


[ دوشنبه 91/12/14 ] [ 10:14 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

 

به خدا پشت نکن

 

دانشجویی به استادش گفت:

استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم ان را عبادت نمی کنم.

استاد به انتهای کلاس رفت و به ان دانشجو گفت : ایا مرا می بینی؟

دانشجو پاسخ داد : نه استاد ! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت : تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید !


[ دوشنبه 91/12/14 ] [ 10:3 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

فقط خدا را صدا کن

 

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد ،

که سکوت میکند ؛

تا تو بارها بگویی :

خدای من

 


[ دوشنبه 91/12/14 ] [ 9:50 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]

 

خدا

 

خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود...

تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...

با پای شکسته هم می توان سراغش رفت...

تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر می خرد...

تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند...

وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید...

وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود...

و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن...


[ دوشنبه 91/12/14 ] [ 9:43 عصر ] [ shaparak ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

انسانی که دوست داره در وجود همه تغیرات مثبت ایجاد کنه
موضوعات وب